من و یک نفر دیگر ... | |||
عاشق شدم ... از خیلی وقت پیش .......
اون برادر ناتنیمه . یک سال از من بزرگتره . و از نوزادیش با ما زندگی کرده .
اون عاشق منه . ولی بهم نمیگه .
من عاشق اونم . ولی اون نمیدونه .
اون یک ساله که از ما جدا شده . هرماه بهمون سر میزنه .....
وقتی میاد دل من میخواد بترکه . ولی اون به من محل نمیذاره . نمیدونم چرا ؟؟؟؟
وقتی میاد عوض اینکه حالم بهتر بشه فقط دارم گریه میکنم .
الکی خودمو راضی میکنم . میگم اون نمیخواد ما بیشتر از این به هم وابسته بشیم .
چون ته تهش ما خواهر برادریم .....
من دو تا آرزو براش دارم .
سلامتیش
و پاکیش ....